همکاری شیرین
با سامیارم
تولدعشق ( تولد 2 سالگی سامیار)
مهمان
قراره که فرشته کوچولوی ما تو تاریخ 19/6/90 یا شایدم زودتر مهمون ما واین دنیا بشه اینجا میخوام برای پسرم سامیاربنویسم که با هر لحظه ازبودنش خدا رو نزدیکتر از قبل احساس کردم ...
بدون عنوان
تولد بابایی
بازیه من وسامیار!!!
20+1 ماه هم نفسی
به همین زودی وبه همین سرعت سامیارم 21 ماهه شد . وقتی نگات میکنم باورم نمیشه این سامیار همون سامیاره نق نقویه مامانه که از بس گریه میکرد و تا صبح کشیک میداد دیگه نا بهمون نذاشته بود باورت نمیشه ولی برایه بیخوابیات در به در دنباله یه دکتر میگشتیم که جوابه همه همین بود که عادیه من وبابا هم همیشه دست از پا درازتر برمیگشتیم هرچند هنوزم با این بیخوابیها مشکل داریم ولی فرق میکنه چون نفس مامان همش در حاله شیرین زبونیو شیرین کاریه دیگه خیلی سخت نمیگذره ( خوب هر چی باشه از جیغایه بنفش دورانه نوزادیت که خیلی بهتره )هم...
نویسنده :
صوفیا
19:41
20 ماهگی
شروع یه ماهه جدیدیه ماهه تازه ازگذشت تولد نازنینم .نازنینی که 20 ماهه خونمونو پر ازشادی وسر مستی کرده .چه با خنده هایه شیرینش که با هر قهقش ما رو به خنده وادار میکنه و چه اون گریه هایه سوزناکی که اشکمونو در میاره ! دلبرک شیرینم 20 ماه شد ومن دو ساله که مادر بودن رو تجربه میکنم حش شیرینی که تا عمق وجودم ریشه زده ومن سرمستم از این عشق. چفدر زیباست دیدن لحظه به لحظه بزرگ شدن موجودی از جنس خدا پاک و مقدس . این روزا پسرکم بازی هایش هم رنگ دیگری دارد، رنگ شیطنت و بزرگی .ازمیزیکه من پشت مبل قایم کردم که از دستت در امان باشه بالا میکشی و خودت رو لبه مبل میرسونی و ..........پرتابی که با جیغه من و صدایه قهقهه تو به اخر نمیرسه ودوباره....