پست تاخیری نه ماهگی عسلم
عشق مامان سلام .....
شاید این دفه دیگه نمیشه گفت که با یه کوچولو تاخیر اومدم چون حدود 20 روز میشه که وقت نکردم بیام برات مطلب بذارم .دو مناسبتم از دست دادم .یکی روز پدر و دوم نه ماهگی عسلم که واقعا در هر دو مورد شرمنده.... اخه دو سه روز مسافرت بودیم وبدشم که مجبور بودم با دیال اپ کار کنم که واقعا غیر قابل تحمل بود و دیگه اینکه من نمیدونم مامانایه دیگه هم عین منن اخه چرا اصلا من به کارام نمیرسم تمام روز رو میدوم و اخر شب میفهمم که هیچ کاری نکردم !!!!!!!!!!!!!!
تمام روز باید دنبال جناب عالی بدوم که خدایی نکرده ازجایی نیفتی از تمام لوازم خونه اویزون میشی و پله ها رو بالا پایین میکنی دنبال مورچه رو زمین میگردیدر کابینتا رو باز میکنی و تمام ظرفا رو میندازی بیرون .تلفن که جایه خود داره دوست داری با مشت ولگد بیوفتی به جونش و تا حالا هم یه تلفنو کاملا از رده خارج کردی
وقتی اب میخوری یا لیوانو گازمیگیری و یا میگیریشو محکم میزنیش زمین و خودت با صدای بلند میخندی (من فدایه اون خندت که اون لحظه دوست دارم درسته قورتت بدم)وقتی بچه ها رو میبینی ذوق میکنی و خودتو هل میدی تو بغلشون واگه بچه ها در حال بازی کردن باشن منه بیچاره باید بدوم دنبالشون تا کوچولویه مامان خوشحال بشه واگه محل ندم اونقدر جیغ میکشه که پشیمون میشم....
اینا یه چشمه از شیطنتات بود و حالا چند تا از کارایی که تو ماهه گذشته یاد گرفتی ومن وقت نکردم برات بنویسم..
6/3/91 داشتم امادت میکردم بریم دکتر بهت گفتم به بابا بگو بیا که تو دست کوچولوی نازتو به اشاره بیا تکون دادی که من اونقدر جیغ کشیدم وخوشحال شدم که شما ترسیدی وزدی زیر گریه
11/3/91 تونستی رنگ کارت زرد وقرمزو تشخیص بدی ( دو تا کارت قرمز وزرد داری که دیگه میتونی وقتی اسم هر کدومو میگم برداری)
و خلاصه اینکه خیلی ددری شدی.. هرکی لباس میپوشه و از در بیرون میره دنبالش جیغ میکشی.!!!!!!
و در اخر................
شیرین پسرم نه ماهگیت مبارک
اینم چند تا از عکسایی که مثل همیشه با دردسر ازت انداخنم
اینم از لبخنده فاتحانه نفسم برای زمین نشوندن یکی از فضول ترین بچه ها
اینم چند تا عکس یادگاری از خرابکاریهات تو اتاقت ( البته منظورم پشت صحنه ست که تاقو ریختی به هم!!)
از پایه هزار پایه بیچاره هم نمیگذره؟؟؟؟؟؟؟؟
دوسسسسسسست دارم عزیز دلم