سلام مامان صوفیا صبور باش. من میدونم چی کشیدی. من گاهی از بیخوابی می رفتم تو در و دیوار این روزها هم میگذره. اگه می تونی از کسی کمک بگیر تا یه کم استراحت کنی. چه آقایی شده این سامیار جونی
مامان امیتیس من و باباش از پا در اومدیم هیچ کسی هم برای کمک داوطلب نمیشه همه فرار میکنن
سلام مامانی مهربون و سامیار کوچولوی ناز، ممنون که به ما سر زدین، سامیار جون هم خیلی ناز و بانمکه، خدا براتون حفظش کنه. روزهای سخت بی خوابی هم میگذره مامانی، وقتی که بزرگ بشن و از پیشمون برن حسرت می خوریم که کاش بودن و می تونستیم تمام شب رو بهشون زل بزنیم
وافعا!!! من که الان دارم به اون روذا فکر میکنم مرسی که بهمون سر ذدی
راستی مامانی مهربون، اگه سامیار کوچولو فقط کم خوابه و خیلی بی قراری نمیکنه اصلا بد نیست، توی یه کتاب خوندم نوزادان و بچه هایی که کمتر می خوابن مدام مشغول یادگیری از محیط اطرافشون هستن و مامان و باباها در آینده مزد بی خوابیشون رو با داشتن یه فرزند باهوش خواهند گرفت