6 ماهگی
پسرم 180 روزه شد.
به این زودی من و تو و البته بابایی 180 روزو با هم گذروندیم . این ماهم واکسن نزدی چون تا یکسالگی تمام واکسنات با یه ماه تاخیر زده میشه ولی برای چکاپ و مراقبتها بردمت بهداشت وزنت 8500 و قدتم66بود . غذای کمکی رو که فرنی وحریره بادام بود از 5/5 شروع کردم و چند روزیه که بهت سوپ میدم ولی شما زیاد خوشت نمیاد فقط در حد دو قاشق میخوری(خداییش خیلیم بد مزست من که میبینمش حالم بد میشه) . قرارشد که 6 ماهگی پستونکو ترک کنی ولی کی جراتشو داره؟؟؟ یه کوچولو خوابت بهتر شده و میترسم که اگه پستونکو بگیرم دوباره روز از نو روزی از نو ... جایه خوابتم که نتونستم جدا کنم چون تو خواب غلط میزنی به همین خاطر مجبور شدم بیارمت جفت خودم بذارمت وتخت وپارکم بشه جز تزئینات اتاق دیگه اینکه تقریبا خودت تنهایی برای چند دقیقه میشینی و شکر خدا ارز رورووک هم خوشت میاد البته فقط برای 5 دقیقه .تویه 193 روزگی هم دست وپا شکسته گفتی ماما .. بابا
احساس تو چون طراوت باران است
بر زخم شکوفه های گل درمان است
هر وقت که در هوای تو می چرخم
انگار نفس کشیدنم آسان است
حالا ادامه کارات تو ادامه مطلب.............
حالا تمرین نشستن
1-اول پسرم کمکی با دست مامان یا بابا میشینه
2-مامان یا بابا یواش دستشونو برمیدارن جوری که کسی شک نکنه
3-تلاش برای حفظه تعادل
4- وووو..... حالا خوشحالی مامان وبابا و شما رو هم که زود جو میگیره و
5- به جای بازی با اسباب بازی دوست داری یه چیزی بخوری که اونم پمادته
بالاخره موفق شدم از دندونایه کوچولوت عکس بگیرم .هووووووووووووووووووورا
اینم کوچولویه مامان که عاشقه هوده اشپزخونست
غذا خوردنتم که نیازی به توضیح نداره فقط بگم که صندلی غذا و پیش بند و .. همش کشکه و بعد از هر وعده یه شست وشویه کامل در پیشه خوب اینم از 6 ماهگی و ورود به ماه هفتم زندگیت عمر مامان